چه تنگنای سختی است!
یک انسان یا باید بماند یا برود
و این هر دو
اکنون برایم از معنی تهی شده است
و دریغ که راه سومی نیست!
قلم چی
ماهی که تو بر بام شکوه آمده است
آئینه زدستت به سطوح آمده است
خورشید اگر گرم تماشای تو نیست
دلگیر مشو زپشت کوه آمده است.
قلم چی
کنار آشنایی تو آشیانه میکنم
فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم
کسی سوال میکند برای جه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم
قلم چی