-
فقط خودش می داند که با کی هستم
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 21:19
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم قلم چی
-
یادگاری
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1385 22:16
این جسم من از خاک است در خاک شود روزی هر کس که مرا داند این خط مرا خواند شاید که کند یادم نمناک شود روزی قلم چی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1385 22:11
اگر مستی داشت هر حرامی در جهان آن زمان معلوم می شد در جهان هوشیار کیست! قلم چی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1385 18:50
از بخت بدم آیینه فروش شهر کوران شدم.
-
حجاب
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1384 19:33
به کجا داریم میریم؟! شاید این هم یه جور کلاسه!!!
-
محرم
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 11:53
سلام بر عاشورا
-
غصه
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1384 13:08
در جوانی غصه خوردم٬ هیچ کس یادم نکرد در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد آرزوی مرگ کردم ٬مرگ هم یادم نکرد قلم چی
-
دوباره گذری بر عدالت
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 18:12
این هم یک جور زندگی مشترک!!!
-
گذر رمان
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 10:42
زندگی شهد دل است که زنبور زمان می خوردش آنچه می ماند عسل خاطرهاست. قلم چی
-
باید گذاشت و گذشت
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 11:27
...و زمان همه چیز را می پوشاند! قلم چی
-
راه سوم
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 11:20
چه تنگنای سختی است! یک انسان یا باید بماند یا برود و این هر دو اکنون برایم از معنی تهی شده است و دریغ که راه سومی نیست! قلم چی
-
آه
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1384 17:21
به من بگو در روز جزا که بشکند این فاصله ها چه پاسخی داری تو مرا آه از آن چه که آوردی به سرم از اینکه کردی دربه درم به خنده دیدی چشم ترم آه یا ربا تا کدامین لحظه باید سوخت تا به کی چون شمع لرزان شعله ها افروخت این پل بشکسته کی آخر می ریزد در دل بی باورم باور می ریزد قلم چی
-
درد دل من
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1384 18:38
به هر دری میزنم بسته است این هم یکی از اونها!
-
کاروان
پنجشنبه 22 دیماه سال 1384 00:11
دیگر نه فرصتی برای ماندن است. و نه مجالی برای طواف خانهی دل. باید سر به آستان جانان نهاد و دل را فدا کرد و ره کوی رندان را پیش گرفت. امروز باید نفس را در مسلخ عشق قربانی کنیم تا از قافله باز نمانیم. روز عید است. روزی که خود را قربانی باید کرد. و این عشق را به پایکوبی نشست. امروز معشوق از عاشق قربانی میخواهد. امروز...
-
کی فو تش کرد!
پنجشنبه 15 دیماه سال 1384 17:50
-
عدالت
پنجشنبه 15 دیماه سال 1384 17:31
جهان باغی است که گردشگر آن، شریعت است. و شریعت، پادشاهی است که پیرویاش واجب است. و پیروی، روشی است که حکمران، بدان استوار گردد. و حکمران، چوپانی است که سپاهیان، او را کمک کنند. و سپاهیان، یاورانیاند که ثروت، آنان را اداره کند. و ثروت، روزی است که مردمان، آن را گرد آورند. و مردمان، تودههائی هستند که عدالت آنها را...
-
پیام یک شهید
چهارشنبه 14 دیماه سال 1384 14:45
به مد پرستان بگویید که آخرین مد دنیا کفن است! قلم چی
-
آخر خط
شنبه 3 دیماه سال 1384 17:02
ما اهل فرهنگیم همه جا!
-
امید به آینده
جمعه 2 دیماه سال 1384 13:20
می فروشم!می خری؟!
-
اجتماع و مردم
جمعه 2 دیماه سال 1384 13:13
زندگی مشترک یعنی این!
-
خدا بیامرزد عدالت را
جمعه 2 دیماه سال 1384 13:00
کجایند منادیان عدالت؟!
-
فقر در ایران
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1384 17:33
آیا میدانید که الف/ حدود 15 تا 17 درصد از جمعیت کشور یعنی نزدیک به 12 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند ب/ حدود 5/2 درصد از جمعیت کشور یعنی حدود یک میلیون و دویست هزار نفر زیر خط گرسنگی زندگی میکنند ج/ هر سیاستی که موجب شود قدرت خرید مردم ده درصد کاهش پیدا کند، بیست و پنج درصد از جمعیت فقیر و سه درصد از کل...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 آذرماه سال 1384 17:00
تلنگری الکی در کوچه و خیابان گاه پسر هایی(و امروزه گاه دخترهایی!!) را میبینیم که کلماتی جانانه! یا غیر آن را نثار دختران(شاید پسران!) عابر میکنند.(خودمان هم چندان معصوم نیستیم!!). بارها مجلات جوان پسند و همایش های جوان پسندتر! از چرایی این موضوع سخن گفته اند و این عمل قبیح! را نکوهش کرده اند. باید گفت این اتفاق را...
-
حرف دل
دوشنبه 21 آذرماه سال 1384 16:57
یک سقوط معمولی!! جالب است، هواپیمایی سقوط میکند و ده ها نفر کشته میشوند آنگاه سرداری که معاون ستاد مشترک ارتش است این اتفاق را اتفاقی مرسوم در دنیا اعلام میکند." استفاده از این هواپیما و ایجاد این اشکالات یک اتفاق معمولی در دنیاست!" هواپیمای مخصوص چتربازها انسان های بدون چتر! را جابجا مبکند، آن هم با حداکثر ظرفیت. جای...
-
تقدیم به تمام بر و بچه های عاشق
شنبه 19 آذرماه سال 1384 11:00
در پیله انزوا اسیرم بیهوده مکوش پر بگیرم عمریست در آرزوی دریا آواره غربت کویرم همواره حضور مرگ نگذاشت کام از لب زندگی بگیرم من زاده سرزمین دردم درمان تو را نمی پذیرم احوال مرا مپرس ای عشق بگذار به درد خود بمیرم قلم چی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1384 18:26
هی فلانی زندگی شاید همین باشد!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1384 18:21
به تو نمی اندیشم ٬که با مرور خاطرات گریه ام میگیرد!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1384 18:16
با مردم این زمانه سلامی و سلام!!!
-
دروغ
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1384 17:02
هی دروغ دروغ و دروغ! این هم گلی به جمال آخرین دروغت
-
بی رمق
سهشنبه 1 آذرماه سال 1384 22:06
دستهائی که دیگه نای قلم به دست گرفتن ندارند. قلم چی